عشقانه تنهای ساقی

عشقانه تنهای ساقی

عشقانه تنهای ساقی

عشقانه تنهای ساقی

تنهای ساقی




 

ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت

کار چراغ خلوتیان باز درگرفت

آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت


وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت

آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت

وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت


زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب

گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت

بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود


عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت

هر سروقد که بر مه و خور حسن می‌فروخت

چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت


زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست

کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت





نظرات 2 + ارسال نظر
ATENA یکشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 18:56 http://crrystal212.blogfa.com


چی شد؟؟؟
چرایه باراین مطالبوحذف کردی دوباره گذاشتی؟؟؟

nima دوشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 19:49 http://dedelshekasteh-ashegh1.blogfa.com

پرسیدم داداش در مورد این پیام گفتند عمل به آن حتی جایز هم نیست پس خیالت راحت اینا برایه سست کردن اعتقادات مردم هستش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد